نویسنده : النا تاریخ : سه شنبه 91/12/1 نظرات :
نظر
روزی شخصی درحال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون اینکه متوجه شود از بین او و سجاده اش عبور کرد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟ مجنون به خود آمد و گفت من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟!!!